جدول جو
جدول جو

معنی مبسوط کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مبسوط کردن
مبسوط داشتن: گستردن پهن کردن گسترده کردن پهن نمودن: حق سبحانه و تعالی سایه معدلت این پادشاه... را تا دامن قیامت بر سر کافه خلایق مظل و مبسوط داراد خ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخلوط کردن
تصویر مخلوط کردن
آمیختن، درآمیختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محسوب کردن
تصویر محسوب کردن
برشمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبذول کردن
تصویر مبذول کردن
پرداختن، بخشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبعوث کردن
تصویر مبعوث کردن
مبعوث گرداندن: بر انگیختن، فرستادن روانه کردن مبعوث گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوط کردن
تصویر مخلوط کردن
گومختن ویمختن شیپ گت کردن (گویش افغانی) در آمیزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوس کردن
تصویر محسوس کردن
سهشاندن، آشکار کردن مورد حس و درک کردن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوب کردن
تصویر محسوب کردن
بشمار آوردن بحساب در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوط کردن
تصویر مربوط کردن
ربط دادن وابسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مضبوط داشتن بنگرید به مضبوط داشتن (مصدد) مضبوط داشتن: جناح معدلت بر سر جهانیان مبسوط گردانیده واطراف ممالک خراسان وعراق را مضبوط کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسوخ کردن
تصویر منسوخ کردن
بر انداختن نیست کردن، باطل کردن: (این نسخ ما می فرماییم و هر چه منسوخ کنیم از آن کنیم تا دیگری به از آن آریم) (کشف اسرار 309: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهوت کردن
تصویر مبهوت کردن
Confound, Mystify, Stun
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخلوط کردن
تصویر مخلوط کردن
Blend, Infuse, Mingle, Mix
دیکشنری فارسی به انگلیسی
zaskakiwać, zadziwić, ogłuszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
озадачивать , озадачить , ошеломлять
دیکشنری فارسی به روسی
смешивать , вливать
دیکشنری فارسی به روسی
вводити в оману , озадачити , приголомшувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
змішувати , вливати , змішувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
déconcerter, mystifier, stupéfier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
confondere, mistificare, sbalordire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
चकित करना , भ्रमित करना , हक्का-बक्का करना
دیکشنری فارسی به هندی